مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش، (از فرهنگ نظام)، بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باشد که بقدو بالا و سن و سال موافق باشد با قد و بالا و سن و سال کسی که او را داماد میکنند و او را نیز مانند داماد آراسته کرده همراه داماد بخانه عروس برند، (برهان قاطع)، شه بالا، شه باله، (برهان قاطع)، کسی که بقد و بالای داماد باشد، (انجمن آرا) (آنندراج) : در شادی خضرخان والا شادی خان است شاه بالا، امیرخسرو (از فرهنگ نظام)
مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش، (از فرهنگ نظام)، بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باشد که بقدو بالا و سن و سال موافق باشد با قد و بالا و سن و سال کسی که او را داماد میکنند و او را نیز مانند داماد آراسته کرده همراه داماد بخانه عروس برند، (برهان قاطع)، شه بالا، شه باله، (برهان قاطع)، کسی که بقد و بالای داماد باشد، (انجمن آرا) (آنندراج) : در شادی خضرخان والا شادی خان است شاه بالا، امیرخسرو (از فرهنگ نظام)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 755 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ولبنیات و پنبه و چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 755 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ولبنیات و پنبه و چغندر و حبوبات. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بادگیر. عمارت تابستانی. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بادخانه، مثلثۀ هوایی یعنی برج جوزا و میزان و دلو. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامۀ منیری) ، کنایه از برج میزان است که بعقیدۀ منجمین از بروج هوایی است و رسیدن شمس در برج میزان اعتدال خریفی است: سنبلۀ چرخ را خرمن شادی بسوخت کآتش خورشید کرد خانه باد اختیار. خاقانی
بادگیر. عمارت تابستانی. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بادخانه، مثلثۀ هوایی یعنی برج جوزا و میزان و دلو. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامۀ منیری) ، کنایه از برج میزان است که بعقیدۀ منجمین از بروج هوایی است و رسیدن شمس در برج میزان اعتدال خریفی است: سنبلۀ چرخ را خرمن شادی بسوخت کآتش خورشید کرد خانه باد اختیار. خاقانی
کسی که در قمار اسباب خانه و مایعرف خود را ببازد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 365). قمارباز. (انجمن آرای ناصری)
کسی که در قمار اسباب خانه و مایعرف خود را ببازد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 365). قمارباز. (انجمن آرای ناصری)
جامه ای که در خانه بافته شده باشد. (ناظم الاطباء). قماشی که آنرا غلامان و خانه زادان بافته باشند. چنانکه در اصفهان چیزهای کار غلامان شهرت و امتیاز دارند. (از آنندراج) : ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهۀ کوهه چون کوه قاف. نظامی
جامه ای که در خانه بافته شده باشد. (ناظم الاطباء). قماشی که آنرا غلامان و خانه زادان بافته باشند. چنانکه در اصفهان چیزهای کار غلامان شهرت و امتیاز دارند. (از آنندراج) : ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهۀ کوهه چون کوه قاف. نظامی
نام قدیمی شهر پکن است. این نام در قرون وسطی بشهری گفته میشد که در محل کنونی پکن قرار داشت. و اصل آن مغولی و بمعنی ’شهرخان’ است. پیش از آنکه خان بالغ پایتخت شود شهری از شهرهای چین بود و چون قبلای قاآن بسلطنت رسید پایتخت دولت مغولی شد. قبلای قاآن پس از فتح مناطق شرقی چین پایتخت خود را از قراقوروم به آنجا آورد. تا قبل از غلبۀ مغول مناطق غربی و شرقی آسیا بهم مربوط نبود و پس از فتوحات مغولان این دومنطقه بهم مربوط شدند و مسافران قرون وسطایی توانستند از اروپا بچین روند و با رفتن خود اسمائی که شهرهای چینی از مغولان گرفته بودند، به اروپا ببرند. قبلای قاآن شهر جدیدی بجای شهر قدیم بنا کرد و بنای آن شهر بسال 1267 میلادی پایان یافت. امروز به استثنای 13 قسمت شمالی آن بقیه همان قسمت تاتارنشین پکن کنونی است. بنظر می آید قصر قبلای قاآن در محل قصر شاهان مانچوقرار داشته است. بنابر قول مارکوپولو خان بالغ شکل مربعمستطیل داشته و محیطش 24 میل بوده و دیوارهای آن 50 پا ارتفاع داشته است. خان بالغ نه تنها پایتخت خانهای شرقی بود، بلکه انتهای راه تجارتی زمینی بود که آسیای غربی را بچین وصل میکرد. و همچنین در منتهی الیه راه کاروانرو تجار اروپایی به چین قرار داشت یعنی خان بالغ چون شهر زیتون بود که در جنوب شرقی چین واقعاست و منتهی الیه راه دریایی بود که از هند می آمد. مارکوپولو از راه اول بچین رفت و از راه دوم بازگشت. بنظر میرسد در زمان مارکوپولو تعداد مردمی که در داخل شهرخان بالغ بتجارت مال التجارۀ این کاروانیان اشتغال داشته اند کمتر از مردمی بوده که در خارج شهر بدان اعاشه میکرده اند. اسم خان بالغ در دورۀ سلطنت مینک به پکن تبدیل یافت. (از دائره المعارف بریتانیکا). -اطلس خانبالغی: رخی کز آبله مانند نقش کمخا بود نمود اطلس خانبالغی ز شوکت و فر. نظام قاری (از دیوان البسۀ ص 159). - کاغذ خان بالغ، کاغذی بوده است که در خان بالغ میساخته اند و به اسماء: ’ورق صینی’ ’قرطاس صینی’ مشهور بوده است. - کمخای خانبالغی، نام کمخای بوده است که در خان بالغ درست میکرده اندو ’کمخا’ جامۀ نفیس منقش و یکرنگ میباشد. رجوع به کمخا شود: کمخایی خانبالغی و شرب زرفشان هرکس که دید نقش پری خواند یا ملک. نظام قاری (از دیوان البسۀ ص 90)
نام قدیمی شهر پکن است. این نام در قرون وسطی بشهری گفته میشد که در محل کنونی پکن قرار داشت. و اصل آن مغولی و بمعنی ’شهرخان’ است. پیش از آنکه خان بالغ پایتخت شود شهری از شهرهای چین بود و چون قبلای قاآن بسلطنت رسید پایتخت دولت مغولی شد. قبلای قاآن پس از فتح مناطق شرقی چین پایتخت خود را از قراقوروم به آنجا آورد. تا قبل از غلبۀ مغول مناطق غربی و شرقی آسیا بهم مربوط نبود و پس از فتوحات مغولان این دومنطقه بهم مربوط شدند و مسافران قرون وسطایی توانستند از اروپا بچین روند و با رفتن خود اسمائی که شهرهای چینی از مغولان گرفته بودند، به اروپا ببرند. قبلای قاآن شهر جدیدی بجای شهر قدیم بنا کرد و بنای آن شهر بسال 1267 میلادی پایان یافت. امروز به استثنای 13 قسمت شمالی آن بقیه همان قسمت تاتارنشین پکن کنونی است. بنظر می آید قصر قبلای قاآن در محل قصر شاهان مانچوقرار داشته است. بنابر قول مارکوپولو خان بالغ شکل مربعمستطیل داشته و محیطش 24 میل بوده و دیوارهای آن 50 پا ارتفاع داشته است. خان بالغ نه تنها پایتخت خانهای شرقی بود، بلکه انتهای راه تجارتی زمینی بود که آسیای غربی را بچین وصل میکرد. و همچنین در منتهی الیه راه کاروانرو تجار اروپایی به چین قرار داشت یعنی خان بالغ چون شهر زیتون بود که در جنوب شرقی چین واقعاست و منتهی الیه راه دریایی بود که از هند می آمد. مارکوپولو از راه اول بچین رفت و از راه دوم بازگشت. بنظر میرسد در زمان مارکوپولو تعداد مردمی که در داخل شهرخان بالغ بتجارت مال التجارۀ این کاروانیان اشتغال داشته اند کمتر از مردمی بوده که در خارج شهر بدان اعاشه میکرده اند. اسم خان بالغ در دورۀ سلطنت مینک به پکن تبدیل یافت. (از دائره المعارف بریتانیکا). -اطلس خانبالغی: رخی کز آبله مانند نقش کمخا بود نمود اطلس خانبالغی ز شوکت و فر. نظام قاری (از دیوان البسۀ ص 159). - کاغذ خان بالغ، کاغذی بوده است که در خان بالغ میساخته اند و به اسماء: ’ورق صینی’ ’قرطاس صینی’ مشهور بوده است. - کمخای خانبالغی، نام کمخای بوده است که در خان بالغ درست میکرده اندو ’کمخا’ جامۀ نفیس منقش و یکرنگ میباشد. رجوع به کمخا شود: کمخایی خانبالغی و شرب زرفشان هرکس که دید نقش پری خواند یا ملک. نظام قاری (از دیوان البسۀ ص 90)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 33هزارگزی شمال خاوری بیرجند ناحیه ای است کوهستانی معتدل ودارای 35 تن سکنه میباشد، فارسی زبانند، از قنات مشروب میشود، محصولاتش: میوه، غلات و بادام است، اهالی به کشاورزی گذران میکنند، مزرعۀ کربلائی محمدبیک ساویه جزء همین ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 33هزارگزی شمال خاوری بیرجند ناحیه ای است کوهستانی معتدل ودارای 35 تن سکنه میباشد، فارسی زبانند، از قنات مشروب میشود، محصولاتش: میوه، غلات و بادام است، اهالی به کشاورزی گذران میکنند، مزرعۀ کربلائی محمدبیک ساویه جزء همین ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
ربعه. مربوع. (دهار). با بالایی نه بلند و نه کوتاه. میانه قامت. میان بالا. معتدل القامه. با قدی موزون و معتدل. متوسطالقامه (آدمی). که بالایی نه بسیار کوتاه و نه بسیار بلند دارد. آنکه قدی متوسط دارد نه دراز و نه کوتاه. (یادداشت مؤلف) : مردی بود مأمون به گونه اسمر و میانه بالا. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی)
ربعه. مربوع. (دهار). با بالایی نه بلند و نه کوتاه. میانه قامت. میان بالا. معتدل القامه. با قدی موزون و معتدل. متوسطالقامه (آدمی). که بالایی نه بسیار کوتاه و نه بسیار بلند دارد. آنکه قدی متوسط دارد نه دراز و نه کوتاه. (یادداشت مؤلف) : مردی بود مأمون به گونه اسمر و میانه بالا. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی)
دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان سر راه مالرو عمومی آق دربند به فریمان جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در 92 هزارگزی شمال خاوری فریمان سر راه مالرو عمومی آق دربند به فریمان جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ده مرکزی بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 32هزارگزی خاور خرم آباد و کنار راه خرم آباد به بروجرد. منطقۀ آن کوهستانی، سردسیر، مالاریائی و زبان سکنۀ آن فارسی است. آب این ده از سراب دوکوهه چال خاله تأمین میشود و محصول آن غلات، حبوب، لبنیات و پشم است و ساکنین آن از طایفۀ دالوند هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ده مرکزی بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 32هزارگزی خاور خرم آباد و کنار راه خرم آباد به بروجرد. منطقۀ آن کوهستانی، سردسیر، مالاریائی و زبان سکنۀ آن فارسی است. آب این ده از سراب دوکوهه چال خاله تأمین میشود و محصول آن غلات، حبوب، لبنیات و پشم است و ساکنین آن از طایفۀ دالوند هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان آتابای بخش آق قلعه شهرستان گنبدقابوس 9هزارگزی جنوب باختری پهلوی دژدشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی. سکنه 1500 تن. آب از چاه. محصول آنجاغلات، حبوبات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالیچه بافی و نمدمالی. راه فرعی به آق قلعه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان آتابای بخش آق قلعه شهرستان گنبدقابوس 9هزارگزی جنوب باختری پهلوی دژدشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی. سکنه 1500 تن. آب از چاه. محصول آنجاغلات، حبوبات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالیچه بافی و نمدمالی. راه فرعی به آق قلعه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
مرکز بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 90 هزارگزی شمال باختری نیشابور بر سر راه شوسۀ عمومی سبزوار به مشهد و قوچان واقع است. این محل کوهستانی و معتدل است و 915 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، پنبه و میوه. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم و راهش اتومبیل رو است. در این آبادی اداره های دولتی بخشداری، ژاندارمری، پست و تلگراف، نمایندۀ آمار، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان دولتی وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرکز بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 90 هزارگزی شمال باختری نیشابور بر سر راه شوسۀ عمومی سبزوار به مشهد و قوچان واقع است. این محل کوهستانی و معتدل است و 915 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، پنبه و میوه. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه و گلیم و راهش اتومبیل رو است. در این آبادی اداره های دولتی بخشداری، ژاندارمری، پست و تلگراف، نمایندۀ آمار، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان دولتی وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 45 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 9 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، ناحیه ای است دارای تپه و ماهور و سردسیر و مالاریائی دارای 360 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است آب آنجا از چشمه و قنات و محصولاتش غلات و لبنیات و پشم است، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو میباشد، ساکنین آنجا از طایفه مظفروند میباشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تهیۀ علوفه احشام خود زمستان به گرمسیر میروند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 45 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 9 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، ناحیه ای است دارای تپه و ماهور و سردسیر و مالاریائی دارای 360 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است آب آنجا از چشمه و قنات و محصولاتش غلات و لبنیات و پشم است، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو میباشد، ساکنین آنجا از طایفه مظفروند میباشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تهیۀ علوفه احشام خود زمستان به گرمسیر میروند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان شرأبالا بخش وفس شهرستان اراک. واقع در 66 هزارگزی جنوب کمیجان، کنار راه مالرو عمومی اراک بملایر. سکنۀ آنجا 38 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان شرأبالا بخش وفس شهرستان اراک. واقع در 66 هزارگزی جنوب کمیجان، کنار راه مالرو عمومی اراک بملایر. سکنۀ آنجا 38 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)